صدمین سال تاسیس سازمان پیشاهنگی؛ نهادی برای نوسازی جامعه و توانمندسازی نوجوانان

پیشاهنگی دختران در دوره‌ای شکل گرفت که نقش‌ اجتماعی زنان هنوز محدود بود

دوازدهم آذرماه امسال مصادف است با یکصدمین سال تاسیس سازمان پیشاهنگی ایران؛ نهادی که هم‌زمان با آغاز پادشاهی رضاشاه پهلوی، پا گرفت و نسل تازه‌ای از نوجوانان ایرانی را با شیوه‌هایی مدرن از خودسازی آشنا کرد.

سازمان پیشاهنگی که پس از وقوع انقلاب اسلامی، منحل شد، در دورانی به اوج فعالیت‌هایش رسید که ایران در حال گذار به سمت نوسازی، انضباط اجتماعی و گسترش آموزش‌های عمومی بود و این سازمان به‌عنوان تجربه‌ای نو و الهام‌گرفته از جنبش جهانی اسکاوت، توانست بخشی از کمبودهای آموزشی و مهارتی جوانان را جبران و آنان را برای کمک به خود و جامعه رو به توسعه‌شان آماده کند. چرا که سازمان پیشاهنگی ایران مهارت‌هایی را به نوجونان یاد می‌داد که هم به توانمندسازی‌ آن‌ها کمک می‌کرد و هم با ایجاد حس مسئولیت‌پذیری و مشارکت اجتماعی، در راه اعتلای جامعه گام برمی‌داشت.  

پیشاهنگی جهانی؛ آغاز یک جنبش تربیتی نوین

پیشاهنگی (Scouting) به‌عنوان جنبشی بین‌المللی و ساختارمند، در آغاز قرن بیستم میلادی شکل گرفت و در مدت زمانی کوتاه، به یکی از گسترده‌ترین حرکت‌های مردمی برای تربیت نوجوانان تبدیل شد. این جنبش در سال ۱۹۰۷ به ابتکار رابرت بی‌دن پاول، افسر و متفکر انگلیسی، پایه‌گذاری شد؛ افسری که تجربه‌هایش در میدان جنگ و آشنایی‌اش با چالش‌های تربیتی جوانان آن روزگار، او را به این باور رسانده بود که تعلیم مهارت‌های عملی زندگی، مسئولیت‌پذیری، نظم و روحیه همکاری در بین جوانان می‌تواند آینده جامعه را متحول کند.

سازمان پیشاهنگی جهانی ابتدا از دل نیازهای امدادی و کمک‌‌رسانی در شرایط اضطراری بیرون آمد و آموزش‌های نخستین آن نیز مبتنی بر مواردی مانند کمک‌های اولیه، آمادگی برای شرایط سخت، مهارت بقا و جهت‌یابی بود، اما خیلی زود ابعاد انسانی و تربیتی‌ آن بر جنبه‌های نظامی اولیه پیشی گرفت و آن را به نهادی برای کمک به اعتلای اجتماعی تبدیل کرد.

هدف اصلی این جنبش پرورش نوجوانانی بود که در موقعیت‌های دشوار، اعتمادبه‌نفس، خوداتکایی و توانایی تصمیم‌گیری داشته باشند. بی‌دن پاول در کنار آن، بر مفهوم «کمک به همنوع» به‌عنوان یک اصل اخلاقی جهانی تاکیدی ویژه‌ داشت؛ اصلی که در شعار معروف «پیشاهنگان همیشه آماده» خود را نشان داد.

گسترش سریع پیشاهنگی در جهان نتیجه‌ همین ترکیب منحصر‌به‌فرد بود: «آموزش مهارت‌های زندگی همراه با تقویت روحیه همبستگی اجتماعی». به‌ طوری‌ که طی چند دهه، این جنبش از یک تجربه محدود در بریتانیا فراتر رفت و به شبکه‌ای جهانی با میلیون‌ها عضو در قاره‌های مختلف تبدیل شد و با استفاده از ابزارهایی مانند اردوهای گروهی، بازی‌های آموزشی، فعالیت‌های خلاقانه و ماموریت‌های خدمات‌رسانی، الگوی جدیدی از تربیت نسل جوان را ترسیم کرد.

تاسیس پیشاهنگی در ایران؛ نهادی برای پرورش نوجوانان

اندیشه‌ ایجاد تشکیلات پیشاهنگی در ایران را نخستین‌بار سفیر اسپانیا در سال ۱۲۹۸ خورشیدی مطرح کرد؛ پیشنهادی که در فضای ایران آن روزگار که در آستانه‌ نوسازی، ساماندهی ادارات و اصلاح ساختار آموزشی قرار داشت، به‌سرعت موردتوجه قرار گرفت. این ایده چند سال بعد، با تلاش‌های میرزا احمدخان امین‌زاده شکل جدی‌تری یافت. او در پاییز ۱۳۰۴، با تاکید بر ضرورت تحولات بنیادی در نظام تربیتی مدارس، طرحی را به وزارت معارف وقت ارائه کرد که در دوازدهم آذر همان سال پذیرفته شد و امین‌زاده به‌عنوان نخستین رئیس سازمان پیشاهنگی ایران، کارش را در این نهاد آغاز کرد.

در کنار او، علی‌اصغر حکمت، وزیر وقت فرهنگ و معارف، که از مهم‌ترین و موثرترین چهره‌های فرهنگی عصر رضاشاه محسوب می‌شد، قرار داشت و در انتخاب نام «پیشاهنگ» و تدوین ساختارهای نخستین این نهاد نقشی بسزا ایفا کرد.

امین‌زاده و حکمت در مدت زمانی اندکی، اساسنامه‌ای ۱۴ ماده‌ای برای پیشاهنگی ایران نوشتند و کمتر از یک سال بعد، در تیر ۱۳۰۵ نخستین جشن رسمی پیشاهنگی تهران را در دارالفنون برگزار کردند. به‌ این‌ ترتیب ایران یکی از ۵۶ کشور نخست جهان شد که پیشاهنگی را وارد مدارس کرد.

فعالیت‌های سازمان پیشاهنگی ایران

فعالیت‌های پیشاهنگی ایران در سال‌های نخست، با پشتیبانی دولت با سرعت چشمگیری افزایش یافت. در مهرماه ۱۳۱۳ دولت وقت که عزمش را برای ترویج پیشاهنگی جزم کرده بود، از یک متخصص آمریکایی برای فعالیت‌های تربیت بدنی سازمان پیشاهنگی دعوت به کار کرد. سال بعد، یعنی خرداد ۱۳۱۴، نخستین دوره‌ مربی‌گری پیشاهنگی با حضور مربیان تهران و شهرستان‌ها در اردوگاه منظریه تهران (اردوگاه شهید باهنر امروز) برگزار و آیین‌نامه‌ها و مقررات جدیدی برای گسترش پیشاهنگی در سراسر ایران تدوین شد.

با آغاز وقایع شهریور ۱۳۲۰ و پیامدهای جنگ جهانی دوم در ایران، روند کار سازمان پیشاهنگی نیز مختل شد و این اختلال تا حدود یک دهه ادامه یافت تا اینکه در سال ۱۳۳۲، با بازگشت ثبات نسبی به ایران، دوره‌ای تازه برای پیشاهنگی ایران آغاز شد.

این بار حسین بنائی که تحصیلاتش را در رشته‌های تعلیم و تربیت، روانشناسی و تربیت‌بدنی در آمریکا به پایان رسانده بود، مامور احیای کامل این سازمان شد. او با برگزاری کلاس‌های مربی‌گری، تدوین برنامه‌های آموزشی و ارتباط‌‌گیری با نهادهای جهانی، پیشاهنگی در ایران را حرفه‌ای‌تر، گسترده و بین‌المللی کرد و پیشاهنگی دختران را هم تاسیس کرد.

پیشاهنگی دختران؛ نهادی برای توانمندسازی زنان

پیشاهنگی دختران در ایران بخشی مهم و اثرگذار از حرکت گسترده‌ پیشاهنگی ملی بود که در سال ۱۳۳۶ خورشیدی بنیان‌گذاری شد. این تشکیلات زیر نظر سازمان ملی پیشاهنگی ایران فعالیت می‌کرد و سرپرستی عالی آن بر عهده‌ شورای عالی پیشاهنگی ایران بود، اما ریاست افتخاری آن را شهبانو فرح پهلوی برعهده داشت. هدف اصلی این سازمان فراهم آوردن زمینه‌ رشد جسمی، روحی و اجتماعی دختران و هماهنگ‌سازی آموزش آنان با اصول جهانی پیشاهنگی و ارزش‌های ملی ایران بود.

پیشاهنگی دختران بر این اصل استوار بود که «پیشاهنگی علم نیست، عمل است»؛ بنابراین آموزش‌ها بر پایه‌ تجربه، کار گروهی، مسئولیت‌پذیری و حضور فعال در محیط و میدان عمل طراحی می‌شد. این فعالیت‌ها در قالب اردوها، جمبوری‌ها (اجتماع بین‌المللی پیشاهنگان)، کارگاه‌های آموزشی و خانه‌های پیشاهنگی انجام می‌گرفت و نقش مربیان و کمیته‌های وابسته در هدایت این برنامه‌ها بسیار اساسی بود. این کمیته‌ها معمولا از پدران و مادران برگزیده اعضا تشکیل می‌شدند تا پیوند پیشاهنگی با جامعه و خانواده تقویت شود و «ملی بودن» این فعالیت‌ها معنای واقعی پیدا کند.

تشکیلات پیشاهنگی دختران با ساختاری منظم و چندلایه اداره می‌شد که مطابق با تقسیم‌بندی جهانی پیشاهنگی و نیازهای آموزشی دختران ایرانی، طراحی شده بود. این ساختار بخش‌های مختلفی داشت. مثلا مرحله «فرشتگان» مختص دختران ۷ تا ۱۰ سال بود که طی آن، آموزش‌های ابتدایی، آشنایی با اصول نظم، کارهای گروهی و مهارت‌های ساده زندگی را فرا می‌گرفتند.

مرحله «فرشتگان پیشرفته» مختص دختران ۱۰ تا ۱۵ سال و شامل تقویت مهارت‌های فردی، آشنایی با کمک‌های اولیه، کاردستی، هنر، ورزش و مشارکت‌های اجتماعی بود.

مرحله «جویندگان و سیاران» به دختران ۱۵ تا ۲۰ سال اختصاص داشت و فعالیت‌های تخصصی‌تر، آموزش مسئولیت‌های بزرگ‌تر، مهارت‌آموزی، کارهای داوطلبانه و آمادگی برای ایفای نقش‌های فعال‌تر در جامعه را شامل می‌شد.

نکته قابل‌توجه اینکه هرچند پیشاهنگی دختران همانند سایر شاخه‌های پیشاهنگی، بر پایه‌ مقررات جهانی اداره می‌شد، در مدارس، آموزشگاه‌ها و واحدهای محلی، ضمن توجه ویژه به فرهنگ ایرانی، رنگ‌وبوی کاملا بومی و ملی داشت.

پیشاهنگی دختران در ایران در دوره‌ای شکل گرفت که نقش‌ اجتماعی زنان هنوز محدود بود و بسیاری از فعالیت‌های جمعی برای آنان تعریف نشده بود. پیشاهنگی فضای تازه‌ای گشود که در آن دختران می‌توانستند فعال باشند، مسئولیت بپذیرند، مشارکت کنند و هویت فردی و اجتماعی خود را سامان دهند. این تغییر تربیتی یکی از بنیادهای اجتماعی زنان فعال دهه‌های بعد شد؛ به‌ طوری‌ که بسیاری از زنانی که بعدها در آموزش‌ و پرورش، خدمات اجتماعی، پرستاری، تربیت‌ بدنی، سازمان‌های فرهنگی و حتی رسانه‌ها نقش‌آفرین شدند، در نوجوانی تجربه حضور در پیشاهنگی را داشتند.

قانون پیشاهنگی؛ چارچوب حقوقی یک سازمان ملی

قانون سازمان ملی پیشاهنگی ایران که نخستین‌ بار سال ۱۳۳۷ به تصویب رسید و در دهه ۱۳۵۰ اصلاحاتی در آن انجام شد، چارچوبی روشن و منسجم برای فعالیت نهادی پیشاهنگی در ایران فراهم می‌کرد. این قانون پیشاهنگی را از یک فعالیت آموزشی و داوطلبانه به سازمانی ملی، ساختارمند و پیوندخورده با برنامه‌های کلان تربیتی و آموزشی ایران تبدیل کرد.

طبق ماده نخست قانون، سازمان ملی پیشاهنگی ایران نهادی «ملی و مستقل» تعریف شد که ریاست عالیه آن بر عهده ولیعهد قرار داشت و ماموریت اصلی‌اش تربیت اخلاقی و اجتماعی جوانان با رعایت اصول جهانی پیشاهنگی بود. این سازمان می‌بایست بر اساس اساسنامه‌ای اداره می‌شد که شورای عالی پیشاهنگی آن را پیشنهاد می‌داد و پس از تایید مقام عالی، به اجرا می‌رسید.

بر اساس این قانون، ترکیب شورای عالی پیشاهنگی متشکل از ۱۹ نفر بود که در آن چهره‌های کلیدی دولت از وزیر دربار و وزیر آموزش‌ و پرورش گرفته تا وزیر کشور، رئیس برنامه و بودجه، مدیر شیروخورشید سرخ، رئیس سازمان تربیت بدنی و نیز روسای پیشاهنگی دختران و پسران عضویت داشتند.

ریاست این شورا نیز بر عهده وزیر دربار بود و وزیر آموزش‌ و پرورش هم نقش نایب‌رئیس را داشت. ضمن اینکه بر اساس ماده چهارم این قانون، موظف بود درباره فعالیت‌های این نهاد به مجلس پاسخگو باشد. به عبارت دیگر، اگرچه سازمان پیشاهنگی زیر نظر دربار بود، در کانال پاسخگویی عمومی قرار داشت.  

قانون همچنین سازوکار انتصاب رئیس سازمان را مشخص کرده بود. طبق ماده پنجم، رئیس سازمان با پیشنهاد وزیر آموزش‌ و پرورش، تایید شورای عالی و فرمان شاه منصوب می‌شد و در حوزه اداره مالی، استخدامی، اداری و فنی وظایف گسترده‌ای بر عهده داشت. در اصلاحات دهه ۱۳۵۰، این مقام هم‌زمان عنوان معاون وزیر آموزش‌ و پرورش را نیز دریافت کرد.

در مجموع، این قانون چارچوبی فراهم می‌کرد تا پیشاهنگی در ایران به‌عنوان یک نهاد تربیتی گسترده دارای ساختار اداری مشخص، مرتبط با دولت و متصل به اصول جهانی پیشاهنگی فعالیت کند.

پرورش نسلی مسئول، توانمند و اجتماعی

سازمان پیشاهنگی ایران چه در دوره شکل‌گیری اولیه و چه در دوران توسعه‌‌ آن در زمان پهلوی دوم، بر مجموعه‌ای از اهداف تربیتی، اخلاقی و اجتماعی استوار بود که هم‌زمان از اصول جهانی پیشاهنگی الهام می‌گرفت و هم با نیازهای جامعه‌ ایران سازگار بود.

پیشاهنگی بر این باور بنا شده بود که تربیت واقعی از دل تجربه به دست می‌آید، بنابراین آموزش‌ها نه صرفا در قالب درس‌های نظری، بلکه از طریق کار عملی، اردو، بازی‌های گروهی، آموزش مهارت‌های بقا و همکاری جمعی انجام می‌شد. این فعالیت‌ها نوجوانان را به سوی خوداتکایی، انضباط، نظم و توانایی تصمیم‌گیری در شرایط دشوار هدایت می‌کرد؛ ویژگی‌هایی که در ساختن جامعه‌ای مدرن و پویا اهمیت حیاتی داشت.

از نظر اخلاقی، پیشاهنگی به دنبال پرورش جوانانی بود که صداقت، امانت‌داری، درستکاری و کمک به همنوع را ارزشمند بدانند و در عمل به این اصول پایبند باشند. تقویت روحیه خدمت عمومی، مشارکت داوطلبانه و احساس تعهد به جامعه بخش جدایی‌ناپذیر از برنامه‌های این سازمان بود. شعار «همیشه آماده» این سازمان در واقع، فراخوانی بود به آمادگی ذهنی و عملی برای یاری رساندن به دیگران، چه در شرایط عادی و چه هنگام بحران.

از بعد جسمانی، فعالیت‌های پیشاهنگی تلاش داشت نوجوانان را با ورزش‌های پایه و تمرین‌های میدانی آشنا کند. این تمرین‌ها قدرت بدنی، هماهنگی عضلانی و جسارت فردی را افزایش می‌داد و آنان را برای رویارویی با چالش‌های آینده آماده می‌کرد.

هدف دیگر پیشاهنگی، تقویت هویت فرهنگی و ملی در کنار ارتباط با فرهنگ جهانی بود. برنامه‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شد که نوجوانان ضمن آشنایی با ارزش‌های مدنی و فرهنگی ایران، با اصول بین‌المللی پیشاهنگی و روحیه همدلی جهانی نیز پیوند برقرار کنند. به همین دلیل، حضور در جمبوری‌ها و فعالیت‌های بین‌المللی بخشی مهم از مسیر رشد پیشاهنگان بود.

سازمان پیشاهنگی پس از انقلاب اسلامی

با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سازمان پیشاهنگی ایران که بیش از پنج دهه در ایران فعالیت کرده و به یکی از نهادهای مهم تربیت غیررسمی نوجوانان تبدیل شده بود، به‌سرعت با تغییرات بنیادین روبرو شد، زیرا نظام جدید بسیاری از نهادهای دوره پهلوی را نماد غرب‌گرایی، وابستگی یا بازتولید فرهنگ پیشین تلقی می‌کرد.

در نخستین ماه‌های پس از انقلاب، فعالیت‌های پیشاهنگی در مدارس و اردوگاه‌ها تعطیل یا محدود و برنامه‌های اردو، جشنواره‌ها، واحدهای آموزشی و «خانه‌های پیشاهنگی» متوقف یا منحل شد. لباس‌ها، نشان‌ها، علائم و ادبیات پیشاهنگی نیز که حکم «نمادهای فرهنگ رسمی پهلوی» داشتند، ممنوع شدند.

این روند سرانجام در سال ۱۳۶۴ با تصویب «قانون انحلال سازمان پیشاهنگی کشور» شکل رسمی پیدا کرد. با تصویب این قانون، موجودیت حقوقی و اداری پیشاهنگی پایان یافت و نظام آموزشی ایدئولوژیک که مبتنی بر تربیت نوجوانان برای فرمانبرداری و تسلیم است، جای توانمندسازی آنان را گرفت.