معضل آیت‌الله‌ها؛ چرا تهران انتقام هیثم علی طباطبایی را نمی‌گیرد؟

جمهوری اسلامی قصد دارد رویارویی بعدی را تا حد ممکن به تاخیر بیندازد تا زمان لازم برای بازیابی توان را داشته باشد، منتظر شرایط مساعدتر بماند و آمادگی‌اش را تقویت کند

تحولات ژئوپلیتیک در یک سال و دو ماهی که از انفجار پیجرهای اعضای حزب‌الله می‌گذرد، موازنه قدرت در خاورمیانه را تغییر داده است. یک مقام ارشد به روزنامه «اسرائیل هیوم» گفت انتظار نمی‌رود جمهوری اسلامی، حزب‌الله و احتمالا حوثی‌ها به ترور هیثم علی طباطبایی، رئیس ستاد حزب‌الله، واکنش مستقیم نشان دهند.

به گفته این مقام ارشد، تهران با گزینه‌هایی دشوار مواجه است، زیرا هر اقدامی می‌تواند به حمله شدید اسرائیل منجر شود و جمهوری اسلامی دیگر توان تحمل تلفات نظامی مشابه جنگ ۱۲ روزه را ندارد. او افزود با وجود این خویشتن‌داری، برخی صداها در داخل ایران همچنان بر ضرورت پاسخ تاکید دارند‌، پاسخی که ممکن است از جانب حوثی‌ها یا از طریق حمله تروریستی به اهداف یهودی یا اسرائیلی در اروپا یا آمریکای لاتین داده شود.

این ارزیابی محتاطانه در تضاد با لحن جنگ‌طلبانه‌ای است که از تهران شنیده می‌شود، چه پیش از ترور هیثم علی طباطبایی و چه پس از گزارش‌هایی مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی تا حدی ذخایر موشک‌های از‌دست‌رفته در جنگ ۱۲ روزه را جبران کرده است.

با اینکه جمهوری اسلامی تلاش می‌کند توان پدافند هوایی‌اش را که در جنگ تقریبا نابود شده بود بازسازی کند و گزارش‌ها حاکی از آن است که کمک‌هایی از چین دریافت کرده، برآوردهای اسرائیل نشان می‌دهد این روند چالشی جدی برای کنترل کامل اسرائیل بر آسمان ایران ایجاد نخواهد کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تصمیم نهایی درباره اینکه حزب‌الله چگونه واکنش نشان دهد در تهران گرفته می‌شود، نه در بیروت. جایگاه حزب‌الله پس از خسارت‌های سنگین عملیات انفجار پیجرها و حذف فرماندهان ارشد، از جمله حسن نصرالله به‌شدت تضعیف شده است.

جمهوری اسلامی به دلایل متعددی مردد است: نخست، از آن‌جا که اسرائیل ضربات سنگینی به حزب‌الله، حوثی‌ها و جمهوری اسلامی وارد کرده، وقوع درگیری‌ با همان شدت پذیرفتنی نیست. دوم، فضای بین‌المللی با حمایت کامل آمریکا و حمایت نسبی اروپا از اسرائیل، عملا امکان مانورهای دیپلماتیک مفید را از بین برده است. سوم، جمهوری اسلامی با بحران بی‌سابقه اقتصادی و زیرساختی، از تورم افسارگسیخته و سقوط ارزش پول ملی گرفته تا کمبود شدید سوخت، قطعی‌های مکرر برق و بحران آب مواجه است.

ایران اکنون ششمین سال خشکسالی پیاپی را می‌گذراند و خشک‌ترین پاییز قرن را پشت سر گذاشته است؛ پس از گذشت ۵۵ روز از سال آبی جاری، ذخایر آبی کشور به پایین‌ترین سطح در ۶۰ سال گذشته رسیده است.

هم‌زمان، شمال ایران با فاجعه‌ای زیست‌محیطی روبه‌رو است و هفته‌ها است جنگل‌های هیرکانی، میراث جهانی و قدیمی‌ترین اکوسیستم زنده جهان، در آتش می‌سوزد. متخصصان جنگل‌داری دولت را مقصر می‌دانند و از بی‌توجهی یا تخریب عمدی سخن می‌گویند. دود و خاکستر ناشی از این آتش‌سوزی آلودگی شدیدی ایجاد کرده است.

ترکیب این بحران‌ها وضعیتی را پدید آورده است که برخی تحلیلگران آن را «فروپاشی خاموش» ایران می‌نامند. سوالی که ایجاد می‌‌شود این است که آیا فروپاشی نهادی و اجتماعی «به‌آهستگی» در حال وقوع است چون نمود کامل نداردــ یا چون بخش‌هایی از نظام قادر به تشخیص آن در لحظه نیستند.

ساگیو اسولین، پژوهشگر ارشد در مرکز اورشلیم در امور امنیتی و خارجی و کارشناس ایران، درباره تضاد میان لفاظی‌ تهاجمی و فلج‌شدگی داخلی جمهوری اسلامی می‌گوید فاصله زیادی میان حرف‌های مقام‌های جمهوری اسلامی و واقعیت وجود دارد «آن‌ها حاضرند با بیانیه‌های تند فضا را گرم کنند؛ اما در شرایط فعلی، در نهایت روی لبه بازی می‌کنند و از آن فراتر نمی‌روند. بنابراین، پاسخ به این پرسش که آیا جمهوری اسلامی حمله‌ای واقعی را آغاز خواهد کرد‌ــ تقریبا قطعا خیر است».

اسولین تایید کرد جمهوری اسلامی سخت مشغول بازسازی توان پدافند هوایی و ذخایر موشکی‌اش است زیرا موشک‌ها، به‌ویژه پس از آسیب شدید پروژه هسته‌ای، موثرترین ابزار جنگی‌اش محسوب می‌شوند و قصد دارد از این ابزار در درگیری بعدی بهره‌برداری کند.

در نهایت، جمهوری اسلامی قصد دارد رویارویی بعدی را تا حد ممکن به تاخیر بیندازد تا زمان لازم برای بازیابی توان را داشته باشد، منتظر شرایط مساعدتر بماند و آمادگی‌اش را تقویت کند.

ترجمه و تلخیص از اسرائیل هیوم

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه