خبر آغاز عملیات عمرانی در محدوده تئاتر شهر تهران، بار دیگر حساسیت عمومی به حفاظت از میراث فرهنگی پایتخت را برانگیخته و انتشار تصاویر و گزارشهایی از تخریب بخشی از محوطه این مجموعه تاریخی در روز یکشنبه ۲۵ آبان، موجی از انتقادها و پرسشها را در میان فعالان فرهنگی، کاربران شبکههای اجتماعی و علاقهمندان به هویت شهری ایجاد کرده؛ موجی که بار دیگر یادآور تناقضهای مدیریتی و نبود شفافیت در نحوه مداخله در آثار ثبتشده تهران است.
با انتشار نخستین تصاویر از عملیات عمرانی یادشده، برخی رسانهها از تخریب حوض اصلی تئاتر شهر خبر دادند؛ حوضی که بخشی از معماری تاریخی این مجموعه و جزئی از این اثر ثبتشده در فهرست ملی میراث فرهنگی است. این خبر بهسرعت واکنش فعالان حوزه میراث را در پی داشت و بسیاری این اقدام را «تعرض به هویت تاریخی شهر» خواندند.
مدیر تئاتر شهر برای رفع نگرانیها، توضیحی منتشر کرد و مدعی شد تصاویر منتشرشده مربوط به «حوضی قدیمی» است که با برداشتن سکوی مجاور، دوباره نمایان شده است و این عملیات ارتباطی با حوض اصلی ندارد، اما این توضیح نهتنها از شدت واکنشها نکاست، بلکه انتشار موضع شهرداری منطقه ۱۱ هم ابعاد تازهای از تناقض در روایت رسمی را آشکار کرد.
شهرداری منطقه ۱۱ برخلاف ادعای مدیر مجموعه، اعلام کرد عملیات ساماندهی و بازطراحی محوطه، «به درخواست مدیریت تئاتر شهر» و «زیر نظر کارشناسان میراث فرهنگی» انجام شد. این جمله پرسشی اساسی را پیش کشید: آیا اصولا میراث فرهنگی چنین مجوزی را صادر کرده بود؟
پاسخ معاون میراث فرهنگی استان تهران روشن و صریح بود: «برای این عملیات مجوزی صادر نشده است.» او با اشاره به اینکه سکوهای تخریبشده «جزئی از نقشه اصلی سردار علی افخمی نبود» و ارزش میراثی نداشت، تاکید کرد هرگونه اقدام در عرصه اثر ثبتی باید با استعلام رسمی انجام میشد. حضور کارشناسان میراث در بازدید روز بعد نیز نشان داد حوض اصلی آسیب ندیده است، اما همین تاکید پرسش دیگری را پررنگتر کرد: اگر عملیات در عرصه اثر انجام شد، چرا در زمان آغاز پروژه هیچ استعلامی صورت نگرفت؟
در دل این تناقضها، منتقدان هم یادآوری میکنند که تئاتر شهر طی سالهای گذشته، بارها موضوع مداخلات غیرکارشناسی بوده است؛ از تلاش برای حصارکشی محوطه و ایجاد محدودیت بصری گرفته تا ساخت مسجد در مجاورت بنا که سیمای فرهنگی چهارراه ولیعصر را تغییر داد. به باور آنان، بیتوجهی به مرمت اصولی ساختمان و فرسودگی روزافزون آن، این نگرانی را ایجاد کرده است که برخی مدیران شهری از فرصت فرسودگی بهره بگیرند تا مسیر تخریب کامل بنا را هموار کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
گودبرداریهای جنجالی؛ زنجیره تهدیدها علیه میراث تهران
اعتراض به عملیات عمرانی تئاتر شهر، در حالی شدت گرفته که تنها چند روز پیش، پروژه ساخت و گودبرداری در مجاورت کاخ گلستان و شمسالعماره نیز به تیتر اول اعتراضهای فرهنگی تبدیل شده بود. تصاویری از گود «مروی سنتر» نشان میدهد این مجتمع تجاری در حال ساخت نهتنها در حریم بصری مجموعه جهانی گلستان قرار دارد، بلکه به دلیل گودبرداری عمیق، میتواند تهدید جدی برای شالوده بناهای تاریخی این محدوده باشد.
وحید شهاب، پژوهشگر میراث فرهنگی، در توضیح ابعاد این تهدید گفت: «برای ساخت این مجتمع، گاراژ شمسالعماره تخریب شد، در حالی که هیچیک از نقشهها و طرحهای پروژه به میراث فرهنگی ارائه نشد.» به گفته او، این تخریب در ضلع شمالشرقی جلوخان شمسالعماره و در محدوده بافت تاریخی عودلاجان، آشکارا قوانین مرتبط با حفاظت از بناهای واجد ارزش را نقض کرده است.
شهاب همچنین به صدور مجوز ساخت بر اساس دستور معاون امور مجلس، حقوقی و استانهای وزارت میراث فرهنگی اشاره کرد و پرسید: «چگونه ممکن است مجوز ساخت بدون بررسی اداره ثبت آثار صادر شود؟» به باور فعالان این حوزه، چنین روندی نهتنها با دستورالعملهای میراث فرهنگی مغایر است، بلکه میتواند جایگاه کاخ گلستان را در فهرست جهانی یونسکو هم بهشدت تهدید کند.
این نگرانی سبب شد کارزاری عمومی برای توقف پروژه شکل بگیرد. امضاکنندگان کارزار از وزرای میراث فرهنگی و راه خواستند «تا زمان روشن شدن تمام ابعاد حقوقی و فنی، دستور توقف عملیات صادر شود و در صورت احراز تخلف، مالک به بازسازی عینبهعین بنا موظف شود».
آنها همچنین درباره قرارگیری پروژه در حریم قنات ۷۰۰ ساله مهرگرد هشدار دادند؛ قناتی که یکی از رگهای حیاتی بافت تاریخی تهران بود و هرگونه گودبرداری بیضابطه در حریم آن میتواند ساختار محله را دچار فرونشست کند.
در نگاه تهرانشناسان، گودبرداریهای بیقاعده در بافت تاریخی، پیامدهای فراتر از تهدید چند بنا دارد. در شهری که همزمان با فرسودگی زیرساختها با خطر زلزله، نشست زمین و نابسامانی کالبدی مواجه است، تخریبهای پراکنده بهتدریج زنجیرهای از تهدیدها را شکل میدهد که میتواند بقای هویت تاریخی پایتخت را به چالشی جدی بدل کند.
شهر در برابر نابودگران فرهنگ ایران
مجموعه «تئاتر شهر» که ۵۳ سال پیش ساخته شد، از مهمترین یادگارهای سیاست فرهنگی دوران پهلوی در قلب تهران است؛ ساختمانی که به ابتکار و با پیگیری شهبانو فرح پهلوی و در پاسخ به نیاز نسل تازه هنرمندان تئاترِ در حال شکلگیری در اواخر دهه ۱۳۴۰ ساخته شد.
پیش از احداث این مجموعه، در همین محل «کافه شهرداری» یا «مهمانخانه بلدیه» قرار داشت. با افزایش تولید و اجرای نمایشها و کمبود سالنهای حرفهای، شهبانو ساخت مجموعهای مدرن و در عین حال ریشهدار در معماری ایرانی را در دستور کار گذاشت؛ پروژهای که از سال ۱۳۴۶ با طراحی بیژن انصاری و نظارت علی سردارافخمی آغاز شد و سرانجام در هفتم بهمن ۱۳۵۱ با حضور محمدرضا شاه و شهبانو فرح و اجرای نمایش «باغ آلبالو» افتتاح شد.
تئاتر شهر از همان ابتدا بهعنوان نمادی از تلفیق «میراث معماری ایران» و «مدرنیسم جهانی» طراحی شد. پلان دایرهای بنا با الهام از برج طغرل و یادآور تکیهها و تماشاخانههای ایرانی است، در حالی که ترکیب آجر و کاشی، موتیفهای دورههای تاریخی بهویژه ایلخانی، و ارجاع به پانتئون و کولوسئوم، آن را به زبان معماری بینالمللی پیوند میزند. ستونهایی که گرداگرد بنا قرار گرفتهاند، اقتباسی از ستونهای تختجمشید با تزیینات هندسیاند و در کنار گنبد مدور و محوطه سنگفرش پارک، تصویری معاصر از تابلو «تکیه دولت» کمالالملک میسازند. این مجموعه با زیربنای بیش از پنج هزار مترمربع، تالار اصلی، تالار چهارسو، قشقایی، سایه، کارگاه نمایش و کتابخانه تخصصی را در خود جا داده و از معدود سالنهای نمایشی ایران است که حصار ندارد و محوطه باز پیرامونیاش بخشی جداییناپذیر از طراحی اولیه به شمار میآید.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، تئاتر شهر از زیرمجموعه رادیو و تلویزیون ملی ایران خارج و زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت، اما همچنان مهمترین مرکز هنرهای نمایشی کشور و نمادی زنده از پروژه نوسازی فرهنگی دوران پهلوی باقی مانده است. با این حال، این میراث مهم که محصول نگاه برنامهریزیشده آن دوره به فرهنگ و هنر است، در دهههای اخیر بارها با انواع طرحهای عمرانی و مداخلات غیرکارشناسی، از ساخت مسجد و ایستگاه مترو در حریم بنا گرفته تا دستاندازی به فضاهای باز آن، تهدید شده است. تخریب حوضها و عناصر محوطه تئاتر شهر در روزهای گذشته را باید در امتداد همین روند تدریجی آسیب به یکی از مهمترین یادگارهای معماری و فرهنگی عصر پهلوی در تهران دانست؛ روندی که عملا هم به بافت تاریخی شهر لطمه میزند و هم به حافظه جمعی جامعه نسبت به آن دوره از تاریخ فرهنگ ایران.
افزایش اعتراضهای اخیر، یک نقطه اشتراک دارد: نام شهردار تهران. در دوره شهرداری علیرضا زاکانی، بارها به فعالیتهای عمرانی و تصمیمهای مدیریت شهری او اعتراض و از او بهعنوان عامل اصلی تخریب یا تغییر هویت تاریخی تهران انتقاد شده است. در همان ماههای نخست شهرداری او، بحث «هویت اسلامی تهران» مطرح شد؛ طرحی که بسیاری از منتقدان آن را تلاش برای اولویت دادن به ساختوسازهای ایدئولوژیک و حذف تدریجی نمادهای تاریخی پایتخت دانستند.
در روز ۲۵ آبان، گروهی از ساکنان محله تجریش با تجمع در میدان اصلی این منطقه، درباره خشک کردن تدریجی درختان کهنسال خیابان ولیعصر هشدار دادند. ولیعصر، یکی از منحصربهفردترین شریانهای طبیعی تهران، طی ماههای گذشته به دلیل قطع آب و تغییرات محیطی آسیب دیده است؛ آسیبی که مردم آن را نتیجه مستقیم سیاستهای مدیریت شهری میدانند.
انتشار طرح تغییر نمای میدان تجریش نیز نگرانیها را دوچندان کرده است. به گفته فعالان میراث فرهنگی، این طرح نهتنها بافت تاریخی منطقه را مخدوش میکند، بلکه ادامه روند «پاکسازی تاریخی» در مدیریت کنونی شهرداری است. این نگرانی زمانی جدیتر میشود که میبینیم پروندههایی مانند احتمال تخریب ساختمان سینگر یا آسیبهای واردشده به عمارت تاریخی مسعودیه، نیز همگی طی ماههای اخیر در فضای عمومی مطرح شدهاند.
از نگاه بسیاری از معماران و پژوهشگران تاریخ تهران، آنچه امروز رخ میدهد، تنها «تخریب چند بنا» نیست، بلکه روندی ساختاری است که هویت معماری، نشانههای شهری و ذخیره حافظه تاریخی شهر را در معرض نابودی قرار داده است. در نبود نظام نظارتی موثر و اولویت یافتن پروژههای عمرانی سریع و فاقد پشتوانه کارشناسی، آثار تاریخی تهران بیش از هر زمان دیگری «بیدفاع» شدهاند.
در چنین فضایی، اعتراضها به عملیات عمرانی در تئاتر شهر تنها نماد یک نگرانی بزرگتر است: نگرانی از آینده شهری که طی یک قرن، بخش مهمی از هویت معاصر ایرانیان را شکل داد اما امروز در معرض تصمیمهایی قرار دارد که آثار آنها ممکن است بازگشتناپذیر باشد.

