پس از انتقال مهدی طارمی از اینتر ایتالیا به المپیاکوس یونان در تابستان امسال، فوتبال ایران برای نخستینبار پس از حدود سه دهه، هیچ نمایندهای در لیگهای معتبر اروپایی ندارد. با این حال، طارمی در لیگ یونان نیز جایگاه ثابتی پیدا نکرده و در دیدار شب گذشته مقابل آیندهوون تنها ۱۳ دقیقه فرصت حضور در میدان داشت.
علیرضا جهانبخش، دیگر ستاره سالهای اخیر فوتبال ایران نیز پس از شش ماه جستوجو و نداشتن تیم باشگاهی، در نهایت هفته گذشته به باشگاه دندر در قعر جدول لیگ ضعیف بلژیک پیوست تا بهطور کامل از سطوح اول و دوم فوتبال اروپا جدا شود. نکته عجیب آنکه جهانبخش از سرمربی تیم دندر هم چندماه بزرگتر است و این موضوع در رسانههای بلژیک دستمایه طنز و شوخی شده است.
پیشتر شمار دیگری از ستارههای چندسال اخیر فوتبال ایران مانند سردار آزمون، سامان قدوس و سعید عزتاللهی، درحالی با افزایش سن و افت کیفیت فنی از فوتبال اروپا به لیگ امارات سقوط کردند که حتی یک ستاره و فوتبالیست جوان از ایران جایگزین این افراد در اروپا و سطح اول فوتبال جهان نشد و سقف آرزوی استعدادهای تازهای چون رضا غندیپور، محمد قربانی، محمدمهدی محبی، محمدمهدی زارع یا محمدجواد حسیننژاد، تنها قرارداد با باشگاههای اماراتی و روس است.
مهدی طارمی شب گذشته در دیدار تیم المپیاکوس مقابل آیندهوون در لیگ قهرمانان اروپا، بار دیگر نمایشی ضعیف داشت و برای دومین مرتبه پیاپی، بازی را بدون خلق حتی یک موقعیت گل به پایان رساند. طارمی که طی دو سال گذشته نیز در تیمهای پورتو و اینتر دائما به نیمکت این تیمها چسبیده بود و مدتهاست از شرایط آرمانیاش دور است، در این دیدار تنها ۱۳ دقیقه فرصت حضور در میدان پیدا کرد، در این مدت ۹ بار توپ را لمس کرد، اما هیچ شوتی به سمت دروازه حریف نزد.
مهاجم ایرانی المپیاکوس در دیدار قبلی تیمش برابر بارسلونا هم عملکرد مشابهی داشت و بدون ثبت شوت، زمین بازی را ترک کرد تا در دو دیدار اخیر لیگ قهرمانان آماری ناامیدکننده از خود بر جای بگذارد. در نهایت طبق ارزیابی سایت آماری سوفااسکور، طارمی در مسابقه با آیندهوون نمره ۵.۹ از ۱۰ را دریافت کرد و ضعیفترین بازیکن تیمش شناخته شد تا به نظر برسد که احتمالا او در پایان فصل جاری یا حتی در پنجره نقلوانتقالات زمستانی، به تیمهایی در لیگهای ایران، امارات یا قطر منتقل میشود.
در روند افول فوتبال ایران، و نبود حتی یک ستاره بینالمللی و سقوط محسوس سطح فنی تیمهای باشگاهی و تیم ملی طی دو سال اخیر ــ تا جایی که دیگر حتی در برابر تیمهای درجه دوم و سوم آسیا نیز به نتیجهای بهتر از تساوی یا شکست نمیرسند ــ نقش یک چهره غیرفوتبالی و امنیتیـنظامی بیش از همه برجسته است؛ مهدی تاج، از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران در اصفهان که نزدیک به دو دهه اخیر مهمترین کرسیهای مدیریتی فدراسیون فوتبال را در اختیار داشته و بدون کوچکترین برنامهریزی برای پرورش استعدادها یا توسعه زیرساختها، تنها به حفظ صندلی ریاست خود اندیشیده است.
دو دهه فساد
او پس از حضور در فوتبال اصفهان و فعالیت در باشگاههای ذوبآهن و سپاهان، که با بهرهگیری از رانتهای امنیتی و نظامی همراه بود، با نزدیکتر شدن به اطرافیان رهبر جمهوری اسلامی، موفق شد از سال ۱۳۸۶ تاکنون، سمتهایی چون نایبرئیسی دوم، نایبرئیسی اول، ریاست سازمان لیگ و در نهایت ریاست فدراسیون فوتبال را در اختیار بگیرد و نابسامانی و بیستارگی امروز فوتبال ایران نتیجه مستقیم همین دو دهه مدیریت سیاسی، رانتی و غیرپاسخگو است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برای نمونه، در حالی که پنج دهه از میزبانی ایران در دو دوره جام ملتهای آسیا در زمان حکومت محمدرضاشاه پهلوی میگذرد، امروزه فوتبال کشور، حتی یک ورزشگاه استاندارد و بینالمللی با چمن باکیفیت برای میزبانی مسابقات ملی یا باشگاهی ندارد. در پایتخت نیز به دلیل نبود ورزشگاه آماده، قرار است دربی تهران در یکی از شهرهای شیراز، اراک یا مشهد برگزار شود.
نمونه دیگر، شکستهای پیاپی تیمهای پایه است. فروردین امسال، پس از ناکامی تیم ملی جوانان در راهیابی به جام جهانی، تیم ملی نوجوانان ایران نیز بهرغم افزایش تعداد تیمهای جام جهانی زیر ۱۷ سال از ۲۴ به ۴۸ تیم، باز هم نتایجی فاجعهبار کسب کرد و از صعود بازماند، که نشانهای روشن از بیتوجهی کامل فدراسیون به زیرساختها و پرورش نسل آینده فوتبال ایران است.
در چنین شرایطی، فوتبال ایران بیش از هر زمان دیگری در بنبست مدیریتی، فنی و نسلی گرفتار شده است. لیگ داخلی با فساد، رانت و بیتوجهی به زیرساختها و تربیت نسلهای آینده دستوپنجه نرم میکند، تیمهای ملی در حال سقوط به ردههای پایینتر آسیا هستند، دیگر مربیان برتر خارجی به فوتبال ایران نمیآیند، مدیران فدراسیون دائما درحال رفتوآمد به نهادهای قضایی برای پاسخگویی درباره پروندههای اختلاس و فساد مالی هستند و استعدادهای جدید هم توان عبور از مرزهای منطقهای را ندارند.
در حالی که کشورهای همسایه ایران مانند عربستان سعودی، قطر و امارات با سرمایهگذاری گسترده در آکادمیها، زیرساختها و جذب مربیان تراز اول جهانی در مسیر پیشرفت قرار گرفتهاند و بهطور پیاپی میزبان جامهای جهانی میشوند، فوتبال ایران با مدیریت نظامی و بسته مهدی تاج و همفکرانش، در نقطهای متوقف شده که مانند دیگر نهادهای تحت امر رهبر جمهوری اسلامی، نه امیدی به ستارهای تازه هست و نه نشانی از اصلاح ساختار پوسیده آن دیده میشود.

